loading...
وب سایت عاشقانه حس سرا
Admin بازدید : 152 دوشنبه 18 آبان 1394 نظرات (0)

 

آآآهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن چهره زیبایش را داشتی؟

ای گوش مگه تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی؟

و شما پاها که همیشه مشتاق رفتن به سویش بودید؟

و حالا چرا اینچنین با او مخالفید!!!

همه اعضا روی بر گرداندند وبه نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند


تنها عقل و قلب در جلسه ماندند

عقل گفت:دیدی قلب!همه از عشق بی زارند

ولی متحیرم با وجودی که عشثق بیشتر از همه تو را آزرده چرا هنوز از او حمایت میکنی!؟!

قلب نالید و گفت: من بی وجود عشق دیگر نخواهم بود وتنها تکه گوشتی هستم که در هر ثانیه کار ثانیه قبل رو تکرار میکندو فقط با عشق میتوانم یه قلب واقعی باشم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 30
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 23
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 29
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 156
  • بازدید ماه : 348
  • بازدید سال : 4,841
  • بازدید کلی : 30,178